» هلهله ای برای نداری و فقر ! آخرین خبر، تریلری بود که شادی می برد.
به گزارش راک نیوز از مرکز استان فارس ؛ در پی واکنش ها به ویدئویی منتشر شده در فضای مجازی نسبت به خرید یکدستگاه MRI با رایزنی های نماینده شهرستان های ممسنی و رستم ، یک شهروند ممسنی مطلبی را نوشته است که در این نوشته آمده :
ما را ببخشید که صدای فقر و نداریمان به گوش جهانیان رسید، ساز و دهل زدیم، خندیدیم، و اشک شوق ریختیم، ببخشید!
ما را به خاطر این همه آه و حسرت و نداری ببخشید، ببخشید که به قول حسین پناهی : سر شانه نکردیم که عیالوار بودیم و فقیر...
ما را ببخشید اگر اکنون هم "من" و هم "تو" و هم همه دنیا فهمیدند که ما دور افتاده ای هستیم در بلاد فارس که از درد نداری، هلهله میکنیم، کاروان راه میاندازیم و پشت میکروفون، دردهای کهنه ی تاول زده ی مان را فریاد میکشیم.
اصلا ما را ببخشید که دردهایمان درد میکند، جاده هایمان درد میکند، حتی ببخشید که ستون فقراتمان درد میکند، بببخشید که شب ها از سوز خوابیدن روی تمامی بلوار زند برای یک ویزیت و یک نوبت ام آر آی تا صبح بارها لرزیده ایم ، ما را ببخشید.
ببخشید که به ما مربوط نیست سایت ها چه مینویسند، ببخشید اگر نمیدانیم که سه هزار میلیارد اختلاس اصلا چند تا صفر دارد، و ببخشید که صرفا میدانیم که تحمل هفته ها درد مفرط و انتظار برای یک ویزیت ساده چقدر دردناک است، بببخشید که میخواهیم با هلهله و یک لبخند کمی از دردهایمان بکاهیم.
ببخشید که "آخرین خبر"، تریلری بود که شادی میبرد، ما را ببخشید که از واگن های قطارهای خالی سیاست جز آه و درد و رنج چیزی نصیبمان نشد و دل به تریلرها بستیم، راستی چند تریلر دیگر باید بیاید تا کمی از درد استخوان های نشسته در گلویمان کم کند؟ حتی ما را ببخشید که گلویمان درد میکند.
ما را ببخشید اگر در کافه هایتان پیپ میکشیدید و بوف کور میخواندید که ناگهان رادیوی بیگانه خبر هلهله ی دردهایمان را مخابره کرد و شما شرمنده شدید؛ ببخشید.
ما را ببخشید که سال های سال بی صدا گریسته ایم، تا آنجا که حتی درست گریه کردن را بلد نیستیم، و خواستیم بلند گریه کنیم که دنیا بشنوند و انگار که چنین برداشت کرده اند که خندیده ایم و هلهله کرده ایم.
اصلا ما را ببخشید برای آنچه شما آنقدر ندادید تا مجبور شدیم خودمان از شما بگیریم، ببخشید که برای گرفتن حقمان هلهله کردیم، به خیابان ریختیم و باور کردیم که یک "درد" از منوی شام آن شبمان کم شده است.
ما را ببخشید که یک مرد پیدا کردیم تا از خرس تنتان یک تار مو بکند، ببخشید که این همه دردتان گرفت، ببخشید که سهم ما از همه ی چاه های نفت و گازمان بیشتر از یک مو نشد.
آری همشهری، شما نیز ببخش، ببخشید که من و تو به دردهای همدیگر خندیدیم و آنها به خنده های ما خندیدند.
و ببخشید که "این آخرین خبری نیست" از شهری که هرگز در هیچ کجای اخبار جهان نامی از آن برده نشده بود، و کسی چیزی نمیدانست از فقر مردمانش، از تاول انگشتان پدرانش، از شیون مادرانش، از نداری بچه هایش و از کامیونِ نداشته هایش...
تاریخ انتشار :
6 شهریور 1398, 08:05
» اخبار مرتبط:
خاتمی را ترور خواهم کرد!!! تیک، تاک، تق، شلیک…شوخی معنادار روحانی با احمدینژادپاسخ منفی لیونل مسی به درخواست رئیس فدراسیون فوتبال ایران +عکساقدام جالب شجریان برای "ریحانه جباری"+عکسسوریان با ناداوری دیسکالیفه شد/همدردی دبیر و تنابنده با سوریان
» اشتراک گزاری خبر